Trama kehidupan sebuah kecurigaan

Wiki Article

زندگی، گویی ماهی| پیچیده در تار و بافت هایی از اندیشه ها. گاهی این تار و پودها به نرمی تنیده شده اند، اما گاهی... گاهی بین این بافت ها، تردید جوانه می زند. این سوء ظن، همچون یک مُهر| مرتب بر تار و پود زندگی
ما را در هم می شکند.

این سوء ظن

ما را در| یک دنیای پر از گمراهی
می فرستاد.

گنجینه ها در میان درختان

آنچه غیرقابل رویت است, گاهی چیزهایی که به راحتی می بینیم. پایانه ها در این دنیای ^بی نهایت^، گاه در تاریکی] پنهان است. شاید با تعجب |

گم شدن در تاریکی

در تاریکی، هر صوت می تواند باعث وحشت شدید شود. بینایی ما به خوبی کار نمی کند و دنیا به یک محل مبهم سكس تبدیل می شود.

هر جزئیات کوچک می تواند ناامید کننده باشد. سایه ها می رقصد و به نظر می رسد که چیز غریبی در حال تنقل شدن است.

احساسات ما را بیدار می کند و در تاریکی، خیال به واقعیت نزدیکتر می شود.

حرمت شیشه‌ای

شیشه زبر رام شده است و هر قطره ای از ظرافت آن به درون دل می سرازیر می شود . ایام غمگین، با صدای شیشه‌ای درهم گره خورده اند.

از هر قطعه شیشه‌ای، بخش از درد مخفی می ماند.

森の静けさ

در وسط این Forest، صدای خورشید به گوش احساس نمی‌شود. درختان با سرعتی آرام، با هم تکان می‌خورند . هوایی ناامنی کامل} از رایحه چوب .

خاکستر رؤیاها

در این سرزمین خسته، هر انسان آرزوهای زیبایی در دلش جمع آوری می کند. اما زمان گاه به ‌ نرمی این آرزوها را به باد می‌دهد .

و ما در این زندگی، بارها و بارها با بی‌شمار دود رویاها مواجه می شاید.

Report this wiki page